مجموعه آموزشی پیوند گردو
یک مجموعه ارزشمند و حاوی نکات کاملا کاربردی
در این مجموعه انواع روشهای پیوند زدن درختان گردو بصورت عملی نشان داده شده است.با دیدن این مجموعه ارزشمند و عمل به نکات آن میتوانید باغهای گردوی پر بازدهی داشته باشید
اخوان به عنوان بزرگترین و آخرین شاعر کلاسیک ایران
اخوان جز اینکه راه نیما را هموار کند، چه با شعرهایش و چه با نوشتههایش چه چارهای میتوانست داشت. شاعری که با اتکا به آشنایی و تواناییاش در قواعد و اوزان شعر فارسی عملاً با نحوه شعرهایش مثل «آن گاو پس از تندر» «مرد و مرکب» و مقالههای رعیّت و زمینت خاصه نوعی وزن در شعر فارسی در دفاع از اوزان شکستهی نیمایی و توضیح فضا و زبان نیما و توجیه حقانیّت راه و کار او بیش از هر کس دیگر کوشیده، چرا که شعر او بود که به مقصود و مقصد رسیدن به فضا و ساحت شعر نیما، خاصه برای معتادان به شعرش که به منزلهی پلی هموار شد و هم از این روست که میتوان او را بعنوان بزرگترین و آخرین شاعر کلاسیک ایران دانست. شاعری که هنوز به زمان گذشتهی شعر فارسی تعلق دارد، و اگر معاصر است، در حقیقت به اعتبار راه اصلی او از مبدأ زمستان تا مقصد ناگه غروب کدامین ستاره و قلههای اوج شعر او در نمودار جادهی دهسالهی خلاقیّت هنری اوست. و نه شعرهای سنتیاش که مثل اشعار سنتی امروزست گر او دقیقتر بگوییم عادتگرا، اصلی که خود نیز باور داشت.
شعر اخوان پلی میان شعر کهن و شعر ن و
شعر اخوان در حقیقت پلی است، بین شعر سنتی دیروز و شعر مدرن امروز. گویی او بیش از نیما میزیسته است. و رابطهی راستین بین شعرهای کلاسیک و شعرهای نیمایی هموست اگر چه واقعیت این است که او پس از نیما زیسته است و با طی طریق از مشهد از راه یوشی به تهران، و آشنایی با شعر نیما، دورهی دهسالهی مهمترین و قوالب گوناگون شعر کلاسیک را از قصیده تا چارپاره، که از بهار سال (۱۳۲۴) آغاز شده بود تا زمستان سال سی و چهار پشت سر گذارد. و در همین سال، سال سرایش «زمستان» در راه زندگی متحول و متکامل شاعری خود گام نهاد. با کولهباری از شعر که منزل به منزل پربارتر میشد.
نقش قراردادها و سنتهای اجتماعی
زین زندگی یک رنگ افسرده دلم، ای کاش
یا بهتر از این گردد یا بدتر از این باشد.
عرض میکنم در مورد قراردادها و سنتهای اجتماعی میگوییم. همین قدر که به امثال این بندگان ناشکر خدا اجازهی نفس کشیدن میدهند، باید شاکر بود.
از این جهت است که ما هم در هر قدم دانهی شکری ـ اگر نه، شکایتی ـ میکاریم. تا انشاءا… شاید سبز شود و برگ و بار دهد. و امّا اگر مقصود قراردادها و سنتهای اجتماعی و اقتصادی و یا به اصطلاح اخلاقی و مذهبی و امثال اینهاست. شاید به قول پیران پیشین بشود گفت. به نظر من هیچ امری ثابت و مقدّس نیست. مگر آنکه برای زندگی عالی روحی سودمند و لازم باشد. یک «شرف طبیعی» لازم باشد. مسلماً بسیاری و شاید تمام قیود و سمتهایی که ما داریم و به تحمیل بر جامعهی ما جاری و حاکم است. غیر لازم و عبث و نابهنجار است.